شمارش معکوس برای شنیدن صدای سنج و دهل شروع شده است. دوباره رختهای تعزیه هر یعد از ظهر بر تن تعزیه خوان ها می شود. و باز پیراهن مشکی از صندوق یا کمد در می آید و آماده می شوند تا ۱۰ شب و دو روز پی در پی زنجیر بخورند. گوسفندهای نذری هم که زمانی بیشتر زنده نخواهند بود و البته اشکها هم که در راهند. به هر حال اشکها و چشمها و رنگها و صداها می روند که ماتم بگیرند سربریدن خورشید را و می روند که خونخواهی کنند مظلومیت آل علی را. در وزوان مراسم ماه محرم هریک برای خود نقلی دارد و من تا آنجا که بتوانم برایتان خواهم گفت.
نخل
حدود بیست سال پیش در وزوان ۲ نخل وجود داشت. منظور از نخل حجم چوبی توخالی مکعبی به ابعاد دو متر در سه متر و ارتفاع حدودا ۲ متر تا سه متر که دارای سقف گنبدی بود. زیر آن تیرهای چوبی قرار داشت که با آن نخل را حمل می کردند. قسمت رو به زمین این حجم خالی بود. دیواره های نخل به جز سقف آن مشبک بود و بر روی آن پارچه های مشکی و سبز قرار داشت. جای ایندو نخل در حسینیه "با فتح ح" بود. روز تاسوعا و عاشورا بعد از تعزیه آنرا بلند می کردن و بعد از بردن به گلزار دوباره به جای اصلی خود باز می گرداند. بردن نخل به خاطر سنگینی که داشت مشکل و پر هیجان بود به طوری که بچه ها از چند متری نخل گریزان بودند. نخل سمبل پیکر شهدای عاشورا و تاسوعا بود. و در بین وزوانیها احترام داشت. در طول سال به آن دخیل می بستند و همیشه پر بود از گره ها با نخها. پدرم می گفت که قبلتر نخل را یکی دو بار به "سد حاجی" هم می بردند. ولی دیگر رفته رفته این سنت قدیمی فراموش شد و نخلها پس از چند سالی از بین رفتند و رفتند.
یام می آید مردها عرق ریزان حسین حسین می کردند و نخلها هم بر روی اماجی سیاه بالا و پایین می رفتند.
طوق
شاید یکی از قدیمی ترین نشانهایی که در ایران است هر محرم با هیئت حسینی مسجد طالقانی همراه است. طوق فلزی تسمه ای شکل است که به صورت اریب به بالا رفته است. بر این فلز پارچه های فراوانی و روسریهایی معمولا سبز رنگ آویزان است و توسط دو نفر حمل می شود. یکی که در انتها آن را دارد و دیگری که در اواسط.
به هر حال آداب و مراسم و وسایلی که استفاده می شود هر کدام شرحی دارند که باز هم خواهم گفت.