سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر بنده آجل و پایان آن را مى‏دید ، با آرزو و فریبندگیش دشمنى مى‏ورزید . [نهج البلاغه]
اخبار میمه - نتیجه صدرالاسلام
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
: جستجو
اوقات شرعی

  • بازدید امروز: 84
  • بازدید دیروز: 48
  • بازدیدهاازاسفند85: 435908
    » درباره من
    اخبار میمه - نتیجه صدرالاسلام
    علی وطن خواه
    وبگردی که درسال 83 به فکر قدیمیان خود افتاد

    میرزا حسن شهیدی متخلص به (طوبی) از علمای قرن 18 در منطقه میمه ویدئو
    » پیوندهای روزانه
    آلبوم میمه ای ها [672]
    میمه ای ها [230]
    [آرشیو(2)]


    » یادداشت ها < درصورت خالی بودن به آرشیو بروید >
    سخن مسئول سایت[48] . سیمای تاریخی میمه[22] . چهره ها[20] . ادبیات و ضرب المثل های میمه ای[11] . معرفی بلاگر[10] . اماکن تاریخی میمه[8] . گویش میمه[7] . اخبار میمه[6] . مذهب در میمه[6] . گزارش تصویری[5] . میمه[5] . وطن خواه[5] . ویژه[4] . جغرافیای میمه[3] . اسطوره ها[2] . وجه تسمیه میمه[2] . تبریک و تسلیت . رمضان . محرم . محلات میمه . محیط زیست منطقه میمه . شهدای . شهرها و روستاهای منطقه میمه . صدرالاسلام . صنعت و معدن درمیمه . فرش در میمه .
    » آرشیو مطالب
    اخبار میمه
    جغرافیای میمه
    اماکن تاریخی میمه
    مذهب درمیمه
    فرش میمه
    گویش میمه
    اسطوره ها
    معرفی بلاگر
    تبریک و تسلیت
    وجه تسمیه
    سیمای تاریخی میمه
    محلات میمه
    چهره ها
    سخن مسئول سایت
    شهرها و روستاهای منطقه میمه
    محیط زیست منطقه میمه
    ادبیات و ضرب المثل های میمه ای
    گزارش تصویری
    ویژه های میمه

    » لوگوی وبلاگ


    » لینک دوستان
    وبلاگی از ازان
    شاعر وزوانی
    میمه ی اصفهان
    دانشجو دات ای تی وزوان
    وبلاگ هیات قمربنی هاشم (ع)
    وبلاگی از وزوان - یک کاسه داغ کاچی
    کیمیا
    هیات کریم ال طه
    میمه قرق
    دکتر هادیزاده
    آرمان هاشمی
    لایبیدی ها
    خاک آشنا
    وطن خواه
    آلبوم میمه ای ها
    شهرداری میمه
    سه کلهرود
    وبلاگ ازان
    پیک میمه
    حسن رباط
    مقصود
    صبح میمه
    هیات جانثاران - سرکار خانم متقی
    میمه سیتی
    سایه بید
    شرکت اینترنتی جم
    وزوان سیتی
    نوید توکل
    آقای فخریان
    ویو زادگاه من
    شفق جوشقان
    وز- وان
    مهندس شهنازی - استرالیا
    آموزشگاه زبان پارسه میمه
    ترنج جوشقان
    غلانیوز
    روستای من ازان
    وزوان سیتی
    قهرودی ها
    آرمان جوشقان
    کامویی ها

    » موسیقی وبلاگ

    » طراح قالب
    »» عید مبعث مبارک باد



    نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » علی وطن خواه ( چهارشنبه 90/4/8 :: ساعت 3:39 عصر )
    »» دره دوزخی
    جناب آقای توکل جوان هنرمندی است که تابه امروز سعادت نداشتم زیارتشون کنم. تصاویرذیل مربوط به وبلاگ آقانوید است که جهت آرشیو در این وبلاگ استفاده کردم. باتشکر از آقای توکل به خاطر این تصاویر واقعا زیبا.
    (منو یاد لوکیشن های فیلم ارباب حلقه هاانداخت)

     

    نوشته شده در ساعت 21:54 توسط نوید توکل


    نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » علی وطن خواه ( شنبه 90/2/24 :: ساعت 9:46 صبح )
    »» نوروز می آید تا به ما بگوید تنها محبت ماندنی است
     بوی عیدی
    بوی توپ
    بوی کاغذ رنگی
    بوی تند ماهی دودی
    وسط سفره ی نو
    بوی یاس جا نماز سفره ی مادر بزرگ

    با اینا زمستون و سر می کنم
    با اینا خستگی مو در می کنم ..............

     سال ?? نیز با آلام و شادی های روزمره خود گذشت. پیشاپیش سال نو را خدمت همه دوستان عزیز وبلاگ ننویس و بنویس و خانواده های محترمشان  تبریک عرض می کنم. همچنین جادارد از همه کسانی که سال ?? درخدمت مردم میمه بودند ، تشکر کنم .

    ای کاش هر روزمان نوروز باشد تا نو شویم خودمان، اندیشه هایمان و عشقمان به همه زیبایی ها. سال نو مبارک

     

                                      باتشکر - برادرکوچک شما علی وطن خواه

    در پایان جا دارد از آنهایی که در عید امسال سفره هفت سینی نخواهند چید نیز یاد کنیم .(الفاتحه)

     

     



    نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » علی وطن خواه ( جمعه 89/12/27 :: ساعت 10:12 صبح )
    »» هیچ کس کامل نیست !!

     

    روزی دوستی از ملانصرالدین پرسید : ملا ، آیا تا بحال به فکر ازدواج افتادی ؟

    ملا در جوابش گفت : بله ، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم

    دوستش دوباره پرسید : خب ، چی شد ؟

    ملا جواب داد : بر خرم سوار شده و به هند سفر کردم ، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم ، چون از مغز خالی بود

    به شیراز رفتم : دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا ، ولی من او را هم نخواستم ، چون زیبا نبود

    ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا و همینکه ، خیلی دانا و خردمند و تیزهوش بود . ولی با او هم ازدواج نکردم

    دوستش کنجاوانه پرسید : چرا ؟

    ملا گفت : برای اینکه او خودش هم به دنبال چیزی میگشت ، که من !!!!!!!!!میگشتم

     

     

    NOBODY IS PERFECT

    هیچ کس کامل نیست



    نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » علی وطن خواه ( یکشنبه 89/12/22 :: ساعت 7:45 صبح )
    »» یادگار صبح میمه



    نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » علی وطن خواه ( جمعه 89/11/15 :: ساعت 10:42 صبح )
    »» تست ماموران سیا

    حدود چند ماه قبل سازمان سیا امریکا، شروع به گزینش فرد مناسبی برای انجام کارهای تروریستی کرد. این کار بسیار محرمانه و در عین حال مشکل بود؛ به طوریکه تستهای بیشماری از افراد گرفته شد و سوابق تمام افراد حتی قبل از آنکه تصمیم به شرکت کردن در دوره ها بگیرند، چک شد.

     پس از برسی موقعیت خانوادگی و آموزش ها و تستهای لازم، دو مرد و یک زن ازمیان تمام شرکت کنندگان مناسب این کار تشخیص داده شدند. در روز تست نهایی تنها یک نفر از میان آنها برای این پست انتخاب می گردید. در روز مقرر، مامور CIA یکی از شرکت کنندگان را به دری بزرگ نزدیک کرد و در حالیکه اسلحه ای را به او می   داد گفت :

    - ما باید بدانیم که تو همه دستورات ما را تحت هرگونه شرایطی اطاعت می کنی، وارد این اتاق شو و همسرت را که بر روی صندلی نشسته است بکش!"

    مرد نگاهی وحشت زده به او کرد و گفت :

     – حتما شوخی می کنید، من هرگز نمی توانم به همسرم شلیک کنم."

    مامور CIA  نگاهی کرد و گفت : " مسلما شما فرد مناسبی برای این کار نیستید."

    بنا براین آنها مرد دوم را مقابل همان در بردند و در حالیکه اسحه ای را به او می دادند گفتند:

    - ما باید بدانیم که تو همه دستورات ما را تحت هر شرایطی اطاعت می کنی. همسرت درون اتاق نشسته است این اسلحه را بگیر و او بکش "

     

    مرد دوم کمی بهت زده به آنها نگاه کرد  اما اسلحه را گرفت و داخل اتاق شد. برای مدتی همه جا سکوت برقرار شد و پس از 5 دقیقه او با چشمانی اشک آلود از اتاق خارج شد و گفت:

     – من سعی کردم به او شلیک کنم، اما نتوانستم ماشه را بکشم و به همسرم شلیک کنم. حدس می زنم که من فرد مناسبی برای این کار نباشم،"

    کارمند CIA پاسخ داد:

    - نه! همسرت را بردار و به خانه برو."

    حالا تنها خانم شرکت کننده باقی مانده بود. آنها او را به سمت همان در و همان اتاق بردند و همان اسلحه را به او دادند:

    – ما باید مطمئن باشیم که تو تمام دستورات ما را تحت هر شرایطی اطاعت می کنی. این تست نهایی است. داخل اتاق همسرت بر روی صندلی نشسته است .. این اسلحه را بگیر و او را بکش."

     

    او اسلحه را گرفت و وارد اتاق شد. حتی قبل از آنگه در اتاق بسته شود آنها صدای شلیک 12 گلوله را یکی پس از دیگری شنیدند. بعد از آن سر و صدای وحشتناکی در اتاق راه افتاد، آنها صدای جیغ، کوبیده شدن به در و دیوار و ... را شنیدند. این سرو صداها برای چند دقیقه ای ادامه داشت. سپس همه جا ساکت شد و در اتاق خیلی آهسته باز شد و خانم مورد نظر را که کنار در ایستاده بود دیدند. او گفت:

    - شما باید می گفتید که گلوله ها مشقی است...

    من مجبور شدم مرتیکه را آنقدر با صندلی بزنم تا بمیرد!!!!



    نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » علی وطن خواه ( جمعه 89/10/17 :: ساعت 1:13 عصر )
    »» از کودکی با نام حسین آشنا شدم......

    حاج سعید حدادیان

    محرم

    منبع



    نوشته های دیگران ()
    نویسنده متن فوق: » علی وطن خواه ( پنج شنبه 89/9/18 :: ساعت 12:54 عصر )
    <      1   2   3   4   5      >
    JavaScript Codes
    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن
    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن
    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن
    سفارش تبلیغ
    صبا ویژن