با اینا زمستون و سر می کنم
با اینا خستگی مو در می کنم
شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه ی عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده ی لای کتاب
با اینا زمستون و سر می کنم
با اینا خستگی مو در می کنم
سال ?? نیز با آلام و شادی های روزمره گذشت. در این سال برای میمه و میمه ای ها حوادث مختلفی اتفاق افتاد. برخی خوشایند و برخی تلخ و تاسف بار .
امیدوارم سال آینده، سال خوبی برای همشهریان باشد. من طبق معمول هفته اول را در اختیار کار هستم و در این چند روز اول نوروز باشما و وبلاگ همراه خواهم بود. پیشاپیش سال نو را به دوستان و خانواده های محترمشان تبریک می گویم.
به جناب آقای شیبانی، بخشدار محترم و مدیر وبلاگ صبح میمه ، جناب آقای محمد تقی معینیان ، دوست گرامی ، محقق و نویسنده شهرمان ، جناب دکتر اسکندریان ، دوست عزیز و دکترای میکرب شناسی شهرمان،جناب آقای محسن فخریان دوست گرامی که الحق زحمات زیادی برای میمه می کشند، دوست عزیز جناب اقای ایراندوست که انصافا زیبا می نویسند، مقامات مسئول جناب آقای حسینی ، نماینده محترم ، آقایان مغزی شهردار، اعضای گرامی شورای شهر ، اعضای محترم شورای کشاورزی و دوستان بلاگر دیگر آقایان گلشن، سراجی ، عمرانی ،دانش پژوه ،حاج آقا عادل ،حسینی پور ،قرقانی ،مسترنیا، هادیزاده ، جناب مقصودی، متوسلی ، دهقان، علی صباغ ، مدیر سایت وزوان سیتی ، بلاگرهای وزوانی بهزاد و... محمد (شاعر وزوانی) ، مقصود ، دانشجو آی تی از کارافتاده !! (سرکارخانم ها نیکبخت - عابدی -صدوری )، محمدرضا قربان عزیز ، مهران عزیز، آقای متقی ، آرمان هاشمی نوجوان خوش ذوق میمه ای ، بلاگر های زیادآباد، مهران عزیز ، جوینانی ها، قهرودی ها، سه کلهرودی ها، لایبیدی ها، سایه بید، بروبچ گروههای اینترنتی میمه وطن و سرپیلار و سایر دوستان گرامی .
همچنین جادارد از همه کسانی که سال ?? درخدمت مردم میمه بودند نیز تشکر کنم . همه کارکنان متعهد به حقوق مردم ،آموزگاران و دبیران ، کسبه ،پزشکان مومن و متعهد که در تکیه قمربنی هاشم از زمانی که افتتاح شد از کمک به مردم دریغ نکردند و در مجموع تمام کسانی که قدرت نه گفتن را به مردم شهر ندارند.
آری، نوروزی دیگر از راه میرسد تا به ایرانی در هرکجای دنیا یاد آور شود که از فرهنگ و آیینی والا بهره میبرد ، تا سر افکنده روزگارش نباشد و به فرخندگی تبارو خردمندی نیاکان خویش ببالد.
در پایان جا دارد از آنهایی که در عید امسال سفره هفت سینی نخواهند چید نیز یاد کنیم .(الفاتحه)
باتشکر - برادرکوچک شما علی وطن خواه
.............................................................................................
ایام تعطیلات عید نوروز به کجا تشریف می برید؟؟؟((احمدرضاایراندوست))
تا همین سالهای قبل که همه اتول نداشتند،یه میمه بود و چهار نفر که ماشین داشتند.مرحوم اکبر و بهمن وطنخواه ،فرهاد وطنخواه ،مرحوم علی شوفر ، مرحوم حسن طلا ،مرحوم محمد علی متقی (ممدل )مرحوم سیف الله متقی ،تو کل میمه به انگشتان یک دست ماشین نبود ،ارزوی ماشین سوار شدن هم برای هم سن و سالهای من یک ارزوی تقریبا دست نیافتنی بود.خیلی که بخت ما با ما یار بود و رانندگان این وسائط نقلیه دلشان می سوخت ،تا سیده صالحه خاتون ما را در قسمت عقب همون جیپ ها سوار می کردند ،و اجازه پیشروی بیشتر نمی دادند ،تو رفت و برگشت همون زیارت یک ساعته به اندازه یک وجب گرد و خاک رو سر و تنمون می نشست که با جان و دل هم خریدارش بودیم .بالاخره امکانات در همان حد بود و ما هم توقع بیش از این نداشتیم ،اغلب سطح زندگی ها در همون سطح بود و فخر و فخر فروشی هم در کار نبود.هر چه بود خوش بودیم و با همین خوشی بزرگ و بزرگتر شدیم و تا به اینجا رسیدیم .خیلی هم دیگه زنده باشیم نهایت چهار تا کیسه برنج می خوریم و .....رحمت را سر می کشیم .البته ببخشید که در این ایام رفتم به حال و هوای .....رحمت سرکشیدن .چون وسیله نقلیه کم بود و یعنی نبود ،مسافرتی هم در کار نبود ،همه در کنار بابا و مانه هاشون بودند و تعطیلات عید را خوش سپری می کردتد،و در روز اخر هم به سیزده به در می رفتند و نحسی سیزده به در را با یونجه ترش به در می کردندو چهار تا دختر دم بخت هم گندم ها را گره می زدند.( لازم به توضیح است که در این مطلب اشتباه لپی رخ دادو به جای روز طبیعت سیزده به در از دهان من در امد،که خیلی خیلی پوزش می طلبم ،چه معنی دارد انسان خلاف جهت رودخانه شنا کند،شما به بزرگی خودتان ببخشید و این بنده سراپا تقصیر را مورد عفو قرار بدهید )اما الان به هکتارها گندم زار نیاز است تا جوانان ما بتوانند هر کدامشان یک سبزه گره بزنند،تا شاید بختشان در روز طبیعت سال اینده وا شده باشد ،و بچه ای نیز در بغل داشته باشند.اصلا به من چه!! مگه من فضولم!! شاید اصلا بچه نخواهند ،زندگی بهتر با فرزند هیچتر !! ما که به اندازه تعداد بازیکنان تیم فوتسال ماهان بودیم چه گلی سر بابا و مانه گذاشتیم که بچه های فعلی بخواهند بگذارند.