توضیح آن که افغانها برای تصرف اصفهان ، از شهرهای مرکزی ایران عبور نکردند ، بلکه از جانب شرق و جنوب خودشان را به اصفهان رساندند و آنجا را متصرف شدند.
شاه تهماسب ثانی ، فرزند شاه سلطان حسین صفوی نیز به همراه گروهی از امرا و طرفداران سلسله صفوی پیوسته از جانب قزوین ، ری و اراک برای افغانها یک تهدید دائمی محسوب می شدند. به همین علت منطقه میمه در مرز متصرفات افغانها و شاه تهماسب قرار داشت و خط مقدم افغانها در دفاع از اصفهان بود. این امر سبب شده بود که همیشه تعداد زیادی از سربازان افغانی و اکراد در منطقه مستقر و به آزار و اذیت مردم بپردازند و منشاء مزاحمت و اذیت محسوب شوند.
بعد از شکست اشرف افغان در سال 1143 هـ . ق . در مهماندوست دامغان و عقب نشینی نیروهای افاغنه به سمت اصفهان ، سربازان فراری هنگام عبور از مناطق قم ، کاشان و منطقه میمه ، اقدام به قتل و غارت وحشیانه و غیر انسانی نمودند به نحوی که نوشته اند هنگام عبور از شهر قم ، کلیه اشیا و زیورآلات آستانه حضرت معصومه (س) را هم غارت و به یغما بردند و از شکستن حریم این بزرگوار نیز اندیشه نکردند.
نوشته اند در زمان عقب نشینی ، (لشکریان اشرف) تمام قنوات و قلعه های مناطق مسیر فرار تخریب و منعدم می شدند. نقل قول می شود گروهی از سربازان اشرف افغان در روز عاشورا به میمه هجوم می برند و نخلهای تعزیه را به آتش می کشند و اهالی را به شدت مورد ضرب و شتم قرار می دهند.
بعضی از ریش سفیدان از پدران خود نقل می کنند پس از ورود گروهی از سربازان اشرف افغان به منطقه میمه ، تعدادی از اهالی شهر وزوان شبانه یکی از جلوداران لشکر افاغنه را که باعث ظلم و تعدی زیادی به اهالی گردیده بود می کشند.
صبحگاهان اشرف افغان دستور می دهد لشکریان برای انتقام ، تعداد زیادی از اهالی منطقه ، به خصوص اهالی وزوان را گردن بزنند و تمام قنوات ، مساجد و قلعه های منطقه را تخریب و دامهای اهالی را به یغما می برند.
حضور مجدد افاغنه و اکراد در سالهای اخیر در منطقه میمه را می توان تکرار تاریخ نامید. اما این بار دیگر این اشغالگران بر مردم سلطه ندارند و به بهانه کارگری به منطقه آمده و زیردستانی هستند که در خدمت مردم منطقه اند و تاوان تظلم و بیدادگری اجدادشان را می پردازند.
به هر صورت اشغال منطقه میمه توسط افاغنه و اکراد یک واقعیت انکار ناپذیر است که در دو مقطع تاریخی رخ داده است. زمانی افاغنه و اکراد در پناه شمشیر منطقه را اشغال و متصرف شدند و حال در پناه یاری رساندن به اهالی و تأمین نیروی کارگری منطقه.