چشم های جستجو گری که عرصه خاک ایران اسلامی و گستره استان شهید پرور اصفهان را بر نقشه می نگرد . در بخش شمال غربی استان اصفهان ، پیکر تکیده اما پاک و استوار بخش میمه را می بیند که چون پرنده ای قصد بال گشودن و پرواز دارد. اما توان و بنیه پرواز ندارد و در پهنه دشت جلگه ای، شانه بر رشته کوه عظیم و با شکوه کرکس مرکزی دارد و بال هایش را برای در آغوش کشیدن صخره های رشته کوه زاگرس مرکزی گشوده است .از دیرباز این پهنه از خاک ایران را می شناسم ، از زمان بهمن ابن اسفندیار و گشتاسب در گستره امپراتوری بزرگ هخامنشی ، تا زمانی که این خطه جزئی از خاک عراق عجم بوده (سرزمین تیمره) سرزمینی که سینه بر سینه تاریخ می ساید (1) و روزگاری که جزئی از خاک شهرستان کاشان (اولین مرکز مدنیت و تمدن در فلات مرکزی ایران) بود و امروز که بخشی از شهرستان تازه تاسیس و بی هویت شاهین شهر شده است( قبائی که برازنده این خطه و سرزمین کهن و باستانی نیست)
بخش میمه با مساحت 3637 کیلومتر مربع از شمال به روستاهای رباط ترک ، گلچشمه و یکه چاه از توابع شهرستانهای دلیجان و محلات و از غرب به روستاهای ورزنه، کنجدجان و تیکن از توابع شهرستان گلپایگان و از غرب به روستاهای، سه ، بیدشگ و دهلر از توابع شهرستان نطنز و شهر جوشقان قالی و روستاهای آزران و تجره از توابع شهرستان کاشان و از جنوب به روستاهای جهاد آب و مورچه خورت از توابع شهرستان شاهین شهر و میمه و روستاهای میرآباد و حسین آباد شهرهای دهق و علویجه از توابع شهرستان نجف آباد ختم می شود.
از میان مناطق مسکونی این بخش، شهر میمه (بدلیل وسعت خاک و جمعیت زیاد و سابقه تاریخی و مدنیت و اهمیتی که جاده اصفهان – تهران به آن داده) به عنوان مرکز این بخش پهناور در نظر گرفته شده است .
بخش میمه بیش از 50 هزار نفر جمعیت را در خود جای داده، که در هر نقطه جغرافیایی آن، به گویش و لهجه ای خاص سخن می گویند. از روستای حسن رباط به سمت لوشاب ، لا بیبد و موته بدلیل نژاد اولیه ساکنین شان و همچنین همجواری با اقوام فارسی زبان ، زبان و لهجه آنان به فارسی گراییده که با (زبان پهلوی اشکانی) نزدیک است، از روستای ونداده به سمت خسروآباد، قاسم آباد و سعید آباد بدلیل مهاجر بودن اقوام عرب و زندیه که از مناطق فارس و روستای عربستان به این منطقه مهاجرت نموده اند، زبان ، فارسی با ریشه پهلوی اوایل ساسانیان دیده می شود اما در شهرهای میمه، و زوان و روستاهای زیاد آباد و ازون که در مرکز این بخش قرار دارند . گستره و پراکندگی لهجه شیرین و کهن میمه ای راجی ، نقش محوری و معیار این گویش و لهجه را ایفا می کند .
و اما هدف از تالیف و گردآوری این کتاب : بسیاری از زبانهای بشری بوده اند که در ادوار گذشته مکتوب نشده اند و اکنون هیچ نشـانی از آنها نیست ( فرهنگ جامع نیم زبان میمه ای ) گامی است ناچیز ، جهت معرفی و ثبت واژگانی نیـم زبان میمه ای که متـاسفانه در حـال تغییر و تطول شدیدی قـرار گرفته است . هر چند که این دفتر خالی از ایراد نبوده و نیست زیر اگر می بایست چندان تامل می کردم تا خامی های کارم پخته و کاستی های آن ، همه برطرف شود. این مجموعه هرگز به
مرحله کنونی و ارائه خود نمی رسید . از این رو با تلاشی در حد بضاعت خود خواستم دریچه ای بگشایم تا از این منظر به فـرهنگ غنی مردم این سامان بهتـر و کارشناسانه تر نگریسته شود شناختی که بسیار هم جای کار دارد . اما این کار ساده ای نخواهد بود زیرا زبان هر قومی، ترکیبی پیچیده از فرهنگ ، هویت تاریخی، مدنیت، نژاد، شرایط اقلیمی و جغرافیایی، شرایط اقتصادی ، آداب و رسوم و شیوه معیشت آنهاست که طی دهها و صدها قرن با ذوب عناصر مختلف به صورت یک زبان و گویش جلوه گرشده است .
تحمل سختی چنین تحقیقاتی گویای علاقمندی نگارنده به موضوع تحقیق است . اما بدون شک این گام نخست ، نیازمند آن است که دیگر پژوهشگران نیز گام های بعدی را بردارند و بدین ترتیب در مباحث تاریخی ، جغرافیایی ، فرهنگ ، رسم و رسوم ، جامعه شناسی و مردم شناسی این خطه از خاک مقدس کشورمان جایگاه شایسته خود را بیابند و ظرفیت های گوناگون نهفته در دل این خاک را شناخته و پاسخی مناسب با شرایط شتابان رشد و توسعه در کشورمان ، بدان بدهند.
آنچه در این کتاب ارائه گردیده، حاصل سالها گردآوری منابع و لغات نیم زبان میمه ای است، جستجو و کندو کاو در واژه ها و دستورات ویژه کاربردی آنها و تطبیق این نیم زبان با زبانها و نیم زبانهای مشابه دیگر چون زبانهای : کردی، لری، بلوچی، لاری، بندری، اوزی و در نهایت مراجعه به فرهنگ زبانهای اصیل (پهلوی و اوستایی ) است که در دو جلد گردآوری شده است.
در راه گردآوری و تالیف این مطالب، عزیزان و بزرگوارانی به من عنایت نموده و کمکهایشان را از من دریغ نداشته اند که لازم می دانم سپاس و تشکرات قلبی خود را تقدیمشان بدارم و نامشان را در این مقدمه ذکر کنم که نشانه کوچکی از حق شناسی من به درگاهشان باشد، آقایان حاج فرهاد زاهدیان، حاج عباسعلی گنجی، سرکار خانم رفیعی، همسرم خانم زاهدیان و دخترانم بهاره و شیما که در تالیف و طراحی کتاب با من همکاری شایانی داشته اند و جا دارد در اینجا برای همه آنها آرزو سلامتی و موفقیت های روز افزون از درگاه خداوند منان مسئلت نمایم .
محمد تقی معینیان
ادامه دارد