نجف خان وقتی که اوضاع را چنین دید ، تصمیم گرفت از شهر بگریزد. بدین منظور با عده ای از اطرافیان به طرف دروازه شهر حرکت کرد
اما در محل دروازه با 200 سوار قاجار برخورد کرد. برای نجات از دست سواران ، به یک حیله جنگی دست زد. او برای این که سواران قاجار را فریب دهد ، چنین وانمود کرد که شهر در دست اوست و بر مهاجمین مسلط شده است. با صدای بلند به یکی از سردارانش گفت ، «بگو دروازه را ببندند تا لشکر آقامحمدخان نتوانند فرار کنند. امروز می خواهم حتی یک نفر از آنها را باقی نگذارم»
با گفتن این جمله ، مانور حمله گونه ای به دروازه انجام و به سواران قاجار وانمود کرد که پیروز شده است. سواران قاجار از ترس دروازه را رها و فرا کردند. بدین ترتیب نجف خان از قم فرار کرد و در منطقه جوشقان¹ (از توابع کاشان) جهت تجدید قوا و انتقام از آقامحمدخان اردو زد.
نجف خان برای تقویت قشون خود از اهالی منطقه کمک گرفته و به اجبار تعدادی از جوانان منطقه (احتملاً جوانان قراء میمه ، جوشقان ، کامو و وزوان) را به اردوگاه خود می برد.
با متواری شدن نجف خان از قم ، آقا محمدخان شهر قم را تسخیر و سپس جهت گوشمالی نجف خان او را تعقیب و در منطقه جوشقان (احتمالاً نواحی شمالی دشت میمه) بین دو قشون جنگ سختی در می گیرد و در این جنگ اکثر قشون نجف خان که تعدادی از جوانان منطقه میمه و جوشقان نیز هم جزو آنان بودند کشته و اسیر می شوند و نجف خان باز متواری می گردد. آقامحمدخان وقتی با تمام تدبیر و حیله و جنگ و خونریزی نتوانست به حاکم قم دست یابد بیرحمانه دستور می دهد تمام اسرار را زنده در چاههای قنوات منطقه (احتمالاً قنات مزدآباد) ریخته و بر روی آنها خاک بریزند و آنان را زنده به گور کنند.
آقای علی جمالی که جند سالی است با تلاشهای شبانه روزی ، قابل تقدیر خود جهت لایروبی و بازسازی قنات مزدآباد کمر همت بسته است. می گوید در تخلیه چند حلقه از چاههای پر شده قنات مزدآباد ، با جمجمه و استخوانهای زیادی از انسانها روبرو شدیم که در از منه گذاشته به داخل چاههای قنات ریخته شده و زنده به گور شده اند. احتملاً این جنازه ها اسراء جنگ آقامحمدخان و نجف خان زندیه هستند که به دستور آقامحمدخان در چاههای این قنات زنده به گور شده اند.
وقایع تاریخی میمه - قحطی سال 1299 در منطقه میمه