ادامه مطلب...
گل های وحشی موجود در طبیعت میمه
گونه حافظت شده آهو در منطقه حافظت شده ((موته )) معروف به دشت آهوان ایران در شمال غرب میمه
ادامه دارد.....
نحوه عزاداری در شهر میمه و وزوان و سایر مناطق پیرامون در محرم حسینی ، تقریبا به یک نحوه می باشد.
باشروع محرم ، هیات های عزاداری مراسم های خود را در منازل اشخاصی که نذر دارند و نیز در تکایا برگزار می کنند. البته اگر هوا سرد نباشد تعزیه نیز عصر ها از اول محرم تا روز عاشورا هر روز برگزار می شود. دستجات عزاداری هم معمولا از روز پنجم محرم در خیابان ها به راه می افتند و شکوه و عظمت عشق مردم را به اباعبدالله حسین به نمایش می گذارند.
درمیمه دستجات معروفی وجود دارند که سابقه تشکیل و تاسیس آنها حتی به اوایل قرن حاضر می رسد. هیات های عزاداری امام حسین (ع)، ابوالفضل (ع) ،قمر بنی هاشم (ع) ، اباعبدالله حسین (ع)، علی اکبر (ع)، جانثاران، علی اصغر (ع) ، سینه زنان و کفن پوشان از جمله هیات های معروف شهر میمه است . در دهه محرم اهالی میمه در هرجای ایران خود را به موطن می رسانند و نذور خود را در میمه ادا و در عزاداری نیز شرکت می کنند. فی المجموع ، عزاداری درمنطقه میمه بسیار باشکوه و زیبا برگزار می شود و مردم با ارادت خاصی در سرما و گرما مراسم خود را به جای می آورند.
درپایان به چکیده ای از مطالب گذشته در خصوص ((تعزیه در میمه )) به نوشته آقای محمدتقی معینیان و ((محرم در وزوان)) به نوشته آقای علی توانا بسنده می کنم.
تعزیه و شبیه خوانی در میمه زمان پیدایش شبیه خوانی در میمه روشن نیست .
مرحوم صدر الاسلام شهیدی
در حاشیه نسخه ای از کتاب اسرار الشهاده تاریخچه تعزیه در میمه را اینگونه نوشته است :
نسخه های تعزیه در زمان صفویه توسط نوادگان شیخ زین العابدین جبل عاملی از اصفهان به میمه آورده شد و برای اولین بار توسط مرحوم میرزا عبد الوهاب بازنویسی گردید. نسخه های باز نویسی شده بعد از گذشت زمان فرسوده و تعدادی از آنها نابود گردید تا اینکه برای دومین بار توسط اینجانب ( میرزا حسن شهیدی ) بازنویسی گردید .
نسخه های تعزیه های میمه دارای اشعار گوناگونی از شعرای معاصر و حتی شعرای محلی است . برای مثال در آغاز شروع تعزیه در میمه اشعار مرحوم علی آقا مسافری خوانده می شود . کار های تحقیق در تعزیه با توجه به توانمیدیهای تعزیه از یکطرف و قابلیتهای نخبگان ما از طرف دیگر می توانست پر بارتر از این باشد . ولی نکته ابهامی وجود دارد که مشخص نمی کند چرا این بزرگان عنایت اندکی به این هنر ملی و مذهبی کرده اند . در حالی که تعزیه ذره ذره در حال حذف شدن و به طرف حاشیه رفتن است . هیچ کسی حساسیت نشان نداده و نمی دهد . اگر غیر از این باشد ما نمی توانیم در آینده به جوانان و نسل تشنه دانستن درباره فرهنگ خودی چیزی عرضه کنیم و حساسیت جوانان را نسبت به این هنر مقدس بر انگیزیم .
در شهر میمه و منطقه میمه تعزیه های گوناگونی خوانده می شود در این مراسم بازیگران نقش خود را که به شعر نوشت شده از روی نسخه ای که در دست دارند با آواز می خوانند و هر نقشی آواز مخصوص و ویژه ای دارد . فقط مخالف خوانها اعم از امراء و اتباع و لشگریان با صدای بلند و بدون تحریر شعرهای خود را با آهنگ اشتلم و پرخاش ادا می کنند . اشعار سوال و جواب از لحاظ بحر و قافیه یکسان و در سایر موارد با هم متفاوت است . هر یک از تعزیه خوانها برای اجراء نقش خود لباس مخصوصی می پوشد مثلاً لباس امام خوان شامل قبای راسته سبز ، شال و عمامه سبز و عبای ابریشمی شانه زری که در کتب و داستانها آورده شده است می باشد . لباس زنها پیراهن عربی سیاهی است که تا پشت پا می رسد و پارچه سیاه دیگری را بر سر می اندازند . امیرهای مخالفین ( اشقیا ) مانند یزید – ابن زیاد – ابن سعد یا خلفای جور مانند هارون – مامون – معاویه راجبه ترمه و عمامه شال رضائی با شال کشمیری می پوشانند . لباس ملائکه جبه ترمه و تاج است . برای اینکه جنبه نامرئی بودن به ملائکه داده شود ( پارچه تور سفید یا گلی بهی یا آبی روی صورت آنها می اندازند ) شبیه خوانها در این منطقه گریم و چهره آرائی ندارند بایستی شمایل و سن افراد با نقشی که بازی می کنند متناسب باشد . گذشته از شمایل تعزیه خوانهاباید آواز هم داشته باشند تا بتوانند نقش خود را در هنگام محاوره و مبارزه و خواندن اشعار خوب ادا کنند .
پیشتر 19 تعزیه در میمه خوانده می شد اما امروزه تعزیه هایی که خوانده می شود عبارتند است از :
1 – تعزیه مسلم ابن عقیل و طفلان وی
2 – تعزیه حر
3 – تعزیه وهب و مادر وهب
4 – تعزیه حضرت قاسم و عروسی حضرت قاسم
5 – تعزیه حضرت علی اکبر علیه السلام
6 – تعزیه حضرت اباالفضل ( حضرت عباس علیه السلام )
7 – تعزیه شهادت سیدالشهدا علیه السلام و فرزند خردسالش علی اصغر
8 – تعزیه شهادت امام حسن ( مجتبی علیه السلام )
9 – تعزیه شهادت حضرت علی علیه السلام
10 – تعزیه پسر فروختن
11 – تعزیه حجت الوداع
در بعضی از روستاها بخصوص در روستاهای ازان علاوه بر تعزیه هائی که در میمه خوانده می شود تعزیه های درگذشت حضرت فاطمه ع – وداع امام حسین ع با مردم مدینه ، تعزیه امیر تیمور و درگذشت حضرت زینب ع – تعزیه امام رضا ع – تعزیه پسر فروختن ، تعزینه بازار شام ، تعزیه عاق والدین ، تعزیه حارث – تعزیه خولی – تعزیه مختار – تعزیه شست بستن دیو توسط حضرت علی ع – تعزیه امام زین العابدین ع – تعزیه امام حسن عسگری ع – و تعزیه سید صالحه خاتون نیز خوانده می شود .
لازم به ذکر است که تعزیه خوانی و امور تدارکات آن در شهر میمه ارثی بوده و هر طایفه ای اجراء یکی از نقشهای تعزیه یا امور تدارکات را ارث خود می دانند و بصورت ارثی نسخه های تعزیه رد و بدل می شود . در سالهای اخیر بخاطر نبودن تعزیه خوانهای جوان بناچار بعضی از نسخه ها به افراد غیر وارث که دارای آواز خوشایند باشند داده می شود .
برگی از محرم وزوان - بلاگر : خاک آشنا
نخل
حدود بیست سال پیش در وزوان ? نخل وجود داشت. منظور از نخل حجم چوبی توخالی مکعبی به ابعاد دو متر در سه متر و ارتفاع حدودا ? متر تا سه متر که دارای سقف گنبدی بود. زیر آن تیرهای چوبی قرار داشت که با آن نخل را حمل می کردند. قسمت رو به زمین این حجم خالی بود. دیواره های نخل به جز سقف آن مشبک بود و بر روی آن پارچه های مشکی و سبز قرار داشت. جای ایندو نخل در حسینیه "با فتح ح" بود. روز تاسوعا و عاشورا بعد از تعزیه آنرا بلند می کردن و بعد از بردن به گلزار دوباره به جای اصلی خود باز می گرداند. بردن نخل به خاطر سنگینی که داشت مشکل و پر هیجان بود به طوری که بچه ها از چند متری نخل گریزان بودند. نخل سمبل پیکر شهدای عاشورا و تاسوعا بود. و در بین وزوانیها احترام داشت. در طول سال به آن دخیل می بستند و همیشه پر بود از گره ها با نخها. پدرم می گفت که قبلتر نخل را یکی دو بار به "سد حاجی" هم می بردند. ولی دیگر رفته رفته این سنت قدیمی فراموش شد و نخلها پس از چند سالی از بین رفتند و رفتند. یام می آید مردها عرق ریزان حسین حسین می کردند و نخلها هم بر روی اماجی سیاه بالا و پایین می رفتند.
طوق
شاید یکی از قدیمی ترین نشانهایی که در ایران است هر محرم با هیئت حسینی مسجد طالقانی همراه است. طوق فلزی تسمه ای شکل است که به صورت اریب به بالا رفته است. بر این فلز پارچه های فراوانی و روسریهایی معمولا سبز رنگ آویزان است و توسط دو نفر حمل می شود. یکی که در انتها آن را دارد و دیگری که در اواسط. /
محرم پارسال
سیدصالحه خاتون
تیغ زنی در روز عاشورای حسینی
مرحوم آقاصدر - زاهدی -... - خادم -...
مرحوم آقاصدر - خادم - مرحوم جعفری -.....
مرحوم قیصرخان(الفاتحه)
مرد بزرگواری که طی 80 سال عمر پربرکت خود عامل عمران و آبادانی شهر میمه بود. این انسان متدین ، مومن ، خیر ، باتدبیر و باکیاست ، شهر میمه را که می رفت تا در روستا جوشقان قالی هضم گردد از سراشیبی نابودی و زوال نجات داد و انصافاً شهر میمه مدینت و عمران و آبادانی خویش را مدیون زحمات و تلاش های این مرد بزرگوار و برادرش مرحوم حاج ناصر خان گرانمایه است.
نفر سمت چپ آقای حسام خردمند
مرحوم مصطفی اسد - (مصطفی باجی ) - خادم امام حسین (ع) - به عبارتی پای ثابت پذیرایی چایی از عزاداران و مراسم های دیگر .(الفاتحه)
دونفر سمت چپ مرحومین زاهدی از خوانین میمه درگذشته و نفر سمت راست پیشکار آنها زیر کرسی داغ در شب زمستانی میمه
مطالب قبلی
+ گزارش تصویری (3)
+ گزارش تصویری (4)
چهره های ماندگار میمه - قسمت اول
چهره های ماندگار میمه - قسمت دوم
چهره های ماندگار میمه - قسمت سوم
چهره های ماندگار میمه - قسمت چهارم
چهره های ماندگار میمه - قسمت پنجم
چهره های ماندگار میمه - قسمت ششم
+ چهره های ماندگار میمه - قسمت هفتم
ایام شباب مرحوم حاج محمدباقر معینیان (پدرگرامی جناب آقای معینیان نویسنده و محقق )
شاید باور نکنید اما دقیقا ماجرایی را که می خواهم برایتان تعریف کنم بیاد دارم. اواخر پاییز سال 1358بود و من 6 سال داشتم . چند روزی مانده به مدرسه ها. خواهرم مشغول تاب بازی در ایوان بزرگ خانه مان بود. در یک لحظه با قرارگرفتن در روبروی او و با ضربه ای که به من وارد شد ، از روی ایوان به حیاط و باغچه پرتاب شدم. هوچی گری های من و داد و بیداد های دلسوزانه مادرم و گریه های خواهرم راهیچ وقت فراموش نمی کنم . خلاصه دستم به شدت درد می کرد و پدرم مرا نزد مرحوم معینیان که شکسته بند قابلی بود ،برد.
مرحوم حاج محمدباقر به منزلمان آمد و با گذاشتن ضمادی که بوی خوبی هم داشت تانیمه شب بالای سر من قصه گفت و باپدرحرف زد . با صدای ازان مرحوم بلال، مرحوم معینیان خداحافظی کرد و رفت و من هم خوابم برد .
هم اکنون 28سال از ان واقعه می گذرد و من هرگاه به دستم نگاه می کنم به این فکر می کنم که چطور ان مرحوم با نبود رادیولوژی و .... بیماران را مداوا می کرد. واقعا باید به مهارت عملی و تجربه ان پیر آفرین گفت و برای شادی روحش نیز صلوات فرستاد.(الفاتحه)
این صحنه را کاملا به یاد دارم .کلاس دوم و یا سوم دبستان بودم .داخل مسجدجامع .صدای اهنگران در بلندگو می پیچید. بسیجیان اعزامی به جبهه صف ایستاده بودند. محمدرضا زمانی ، پسر عمه شهیدم دراین تصویر حاضر است.
از سمت چپ به راست: شهید محمدرضازمانی (الفاتحه)
شهید مهدی اسماعیلی -(الفاتحه )
آقای هاشمی (ایشان نزدیک به ده سال اسیر بود)
آقای خیام مهرانجو -
و مرحوم بلال (الفاتحه)
ادامه دارد....
این تصاویر با دوربین موبایل V.G.A گرفته شده .چند وقتی به خاطر مسائل فنی ! نتوانستم دروب قرار دهم .
این صحنه هارا بسیار دوست دارم
خاطره انگیزترین یاد از طبیعت میمه
دشت چاه ملی
بهار
صلابت کهرو
آلبوم کامل میمه ای ها http://vatankhah.busythumbs.com/
این تصاویر در فوتوبلاگ میمه ای ها که شامل همه تصاویر ازگذشته تاکنون است، منتشر شده است.
آدرس فوتوبلاگ http://vatankhah.busythumbs.com/
برای خالی نبودن عریضه و اینکه شاید دوستان در دریافت تصاویر فوتوبلاگ مشکل داشته باشند تصاویر را در این وبلاگ نیز منتشر می کنم .
تصاویر محرم در میمه ( چند عکس تکراری است)
پایان..